و این هم ترجمه ی 3 صفحه از کتاب اسپرانتو زبان Ali ,la simbolo de humaneco
و درج آن در سایت آفتاب کنگاور
با سپاس فراوان از نویسنده ی محترم کتاب آقای " سید مرتضی میر باقیان "
عنوان مقاله : علی از دیدگاه نام آوران
ناشر : سایت آفتاب کنگاور
تاریخ انتشار : 7 امرداد ۱۳۹۲
لطفا پس از مطالعه ، نظر خود را در و ب سایت آفتاب کنگاور یا در این وبلاگ بیان فرمایید.
این مطلب در وبلاک " ۵ اکتبر " نیز درج شده است.
خدایا چه می بینم ؟ مگر چنین چیزی هم ممکن است ؟ آخر چرا ؟ چرا چنین کرده اند؟
این ها و بیش از این ها و شبیه به این ها ، جملاتی هستند که من دیوانه وار و با اعصابی خرد ، پس از مراجعه ی اخیر م به وبلاگ " اسپرانتو ، زبان دوم برای همه " به زبان آوردم.
آخر نمی توانستم و نمی توانم باور کنم و درک کنم اوج فاجعه را ؟ دلیل این کار را؟
این وبلاگ سال هاست که دوست اسپرانتودانانی چون من است . سالیان سال است که من و امثال من با مراجعه به این وبلاگ در جریان فعالیت های اسپرانتو در ایران قرار می گرفتیم.
جلسات سالیانه ، ماهانه و هفتگی را به ما خبر می داد . از انتشار نسخه ی کاغذی یا دیجیتال " سبز اندیشان " آگاهمان می کرد . وبلاگ ها و سایت های گوناگونی را به بازدید توصیه می کرد. اخبار اسپرانتو در ایران را اطلاع رسانی می نمود . .....
اما حالا ....
نه ! نه ! خوشبحتانه این وبلاگ تعطیل یا حذف نشده و هنوز قرار است بنگارد و هم چنان ستاره ی وبلاگ های اسپرانتوی ایران باشد .
بلکه نالش من از آن است که آن همه مطالبی که در طی هشت سال در وبلاگ مذکور به نگارش در آمده بود به دست حذف و نیستی سپرده شده است.
وبلاگی که از اردیبهشت 84 تا به حال در بلاگفا و از سه سال پیش از آن از خرداد 81 در پرشین بلاگ ، می نوشته ، اینک به گونه ای در آمده که گویی تازه در خرداد 92 ایجاد شده و حاصل هشت سال مطلب در آن به عمد یا غیر عمد حذف و نابود شده است.
حالا چرا نمی دانم . امیدوارم مسئولین سایت پاسخ و دلیل موجه بر این رخداد نامبارک داشته باشند . و هم امیدوارم که درایت به خرج داده و از وبلاگ پشتیبان تهیه نموده و دوباره مطالبش را برگردانند .
آخر آن مطالب هم یادآوریست ، هم نوستالژیک است و هم نمایانگر بخشی از تاریخ اسپرانتوی نوین ایران.
اگر آن مطالب حذف نمی شدند ، علاقه مند جدیدی که می خواهد از اسپرانتو و فعالیت های اسپرانتوی ایران بداند با مراجعه به آن وبلاگ و نسخه ی قدیمی تر آن در پرشین بلاگ به خوبی می توانست شمه ای از فراز و نشیب این ده سال اخیر اسپرانتوی ایران را به دست آورد.
از این ها گذشته چه دلیلی بر حذف مطالب پیشین و قدیمی وبلاگ بوده است ؟
بلاگ فا که محدودیتی در حجم و تعداد پست های وبلاگ ها ندارد که مدیر وبلاگ ناچار گردد مطالب قبلی را حذف نموده تا جا برای نوشتارهای جدید باز گردد ؟
تنها امیدوارم حذف 8 سال تاریخچه و مطالب پیشین وبلاگ از روی مشکل و به ناچار و غیر عمد بوده باشد و از روی پشتیبانی که امیدوارم قبلا تهیه کرده باشند دوباره پست های قبلی و پیشینه ی وبلاگ را برگردانند.
بارها می خواستم با نرم افزارهایی که وبلاگ ها و سایت ها را جهت مطالعه ی آفلاین ، دانلود کامل می نمایند این وبلاگ و سایر تارنماهای مورد علاقه ام را دانلود کنم .
اما مگر می گذارد این روزمره گی ها و مشغولیات پیاپی و بی پایان ؟مگر می گذارد این افسردگی روح فرسا ؟ مگر می گذارد این .... ؟
اگر چنین درایتی را به خرج داده بودم حالا چنین دیوانه وار سرم سوت نمی کشید از این تیشه بر ریشه ی تاریخچه ی فعال ترین و اصلی ترین وبلاگ اسپرانتوی ایران .
هیئت رئیسه ی جدید انجمن اسپرانتو ایران برای دوره ی
دو ساله ( 2015 – 2013 ) به شرح زیر انتخاب شدند .
رئیس : دکتر کیهان صیاد پور
نایب رئیس : مهندس احمد رضا ممدوحی
منشی عمومی : ب. سروش
صندوق دار : مهندس حمزه شفیعی
امور کشوری : علی اصغر کوثری
امور مشترکین : زرگری پور
منبع : سایت انحمن اسپرانتوی ایران
این مطلب در وبلاک " ۵ اکتبر " نیز درج شده است.
نام کتاب : می دانی چه قدر دوستت دارم ؟
تعداد صفحات : ۱۶ صفحه
زبان اصلی : اسپرانتو
مترجم : علی اصغر کوثری
مخاطب : پیش دبستان و دبستان
فرمت : پی دی اف
این مطلب در وبلاک " ۵ اکتبر " نیز درج شده است.
و این هم ترجمه ی یک پاورپوئیت از زبان بین المللی اسپرانتو به فارسی.
البته به صورت پی دی اف در آوردمش.
داستانی کودکانه و مصور .مناسب برای گروه سنی دبستان.
بعد از دانلود نظر فراموش نشود.
برای دانلود بر روی عکس کلیک نمایید.
این داستان مرا به باید یکی از اشعار اسپرانتو زبان می اندازد که در سال ۸۲ ترجمه کردم .
و در نشریه ی سیروان به چاپ رسید.
این هم تصویری از آن نشریه و ترجمه ی چاپ شده ی من.
مهر ثبت شد روی آن ، شاهکار آموزش و پرورش کنگاور است. و به معنی آن است
که در قسمت تالیفات بررسی شده و امتیاز گرفته است.
این مطلب در وبلاک " ۵ اکتبر " نیز درج شده است.
بر می گردم
سهشنبه ۱۲ فوریه ۲۰۰۸
مراسم افتتاحیه کنگره در ساعت ۱۰ صبح با سخنرانی رئیس فدراسیون اسپرانتوی هند شروع و با مراسم سخنرانی و خوشامدگوئی کمیته محلی ادامه یافت. در ادامه نیز برنامه سلام نمایندگان کشورهای آسیایی شرکتکننده در کنگره انجام گرفت. در کنگره امسال ۲۵۰ نفر از ۳۰ کشور جهان شرکت کردهاند. آخرین برنامه مراسم افتتاحیه، اجرای سرود اسپرانتو به صورت دستهجمعی بود.
پس از پایان مراسم افتتاحیه و صرف نهار، در برنامه سخنرانی با موضوع -اسپرانتو در آسیا، وضع کنونی و وضع آتی- شرکت کردم که البته نکته جدیدی مطرح نشد و فقط اطلاعات عمومی درباره اسپرانتو در کشورهای آسیایی در آن ارائه گردید. سپس نمایندگان نپال، تاجیکستان و ژاپن به معرفی جنبش اسپرانتو در کشورهای خود پرداختند. این قسمت نیز تا حدودی کسل کننده و بدون نکته مهم قابل ذکری به انجام رسید. برنامه بعدی دو موضوع Oomoto و Soroban بود که در آنها شرکت نکردم. حوالی ساعت ۱۵:۳۰ از محل کنگره خارج شده و در یک کافینت به مدت یکساعت به چک کردن ایمیلها و کسب اخبار مشغول شدم. پس از بازگشت به محل کنگره، در ساعت ۶ بعد ازظهر برنامه فرهنگی-هنری عصر ملی را به تماشا نشستم که حقیقتاً برنامهای بسیار جذاب و خیرهکننده بود.
دوشنبه ۱۱ فوریه ۲۰۰۸
ورودی شهر بنگلور با ترافیک بسیار سنگینی مواجه بود که حدود ۲ ساعت از زمان تعیین شده قبلی ما را با تاخیر به مقصد رساند. وقتی به دکتر رانگا تلفن زده و گفتم که در شهر هستیم، با هماهنگی گریدهار رائو شخصی به نام شیوا کومار را به ترمینال فرستادند تا ما را به محل اقامت راهنمائی کند. اما حوادث به گونهای پیش رفت که پس از تاخیر و ترافیک زیاد، راننده اتوبوس ما را در خیابانی دیگر پیاده کرد و هنگامی که با یک راننده تاکسی به ترمینال رفتیم، شیوا کومار را در آنجا نیافتیم. با هماهنگی تلفنی و با کمک همان رانندههای تاکسی، بالاخره محل اقامت خود را پیدا کرده و مستقر شدیم.
ساعت از ۳ بعدازظهر گذشته بود که اتوبوس مخصوص کنگره از محل اقامتمان به سمت محل کنگره حرکت کرده و این آغاز برنامه و هدف اصلی سفر بود. محل برگزاری کنگره، موسسه تحقیقاتی علوم روان و اعصاب در بنگلور بود که مکانی بسیار تمیز، مرتب و مناسب برای کنگره بود و سالن اجتماعات این موسسه به درستی برای این واقعه انتخاب شده بود. هنگام ورود به محل کنگره، آقای دکتر رانگا به تکتک افراد خوشآمد گفت. سپس در سالن اصلی به انتظار شروع برنامه پذیرش شرکتکنندگان نشستیم. در عین حال بساط گفتگو و احوالپرسی نیز در گوشه و کنار برقرار بود. وقتی گروه پذیرش مستقر شدند و کار تحویل کتاب کنگره و ساکها شروع شد، متوجه شدیم که برای ایرانیان کارت صادر نشده است و به همین دلیل تا پایان کار توزیع مدارک سایرین صبر کردیم و سپس به عنوان آخرین نفرات، مراحل پذیرش و صدور کارت را تکمیل کردیم.
بلافاصله پس از دریافت کارتها و ساک محتوی مدارک و کتاب کنگره و نقشه شهر، جهت صرف شام به مراسم ضیافت در سالن مجاور رفتیم. الحق که برنامه شام و تدارکات نیز به خوبی چیده شده بود. پس از آن به محل اقامت برگشتیم که البته در بین راه نیز بلیط پرواز برگشت به بمبئی را برای صبح روز جمعه ساعت ۵:۵۰ خریداری کردیم.
یکشنبه ۱۰فوریه ۲۰۰۸
از آنجا که ساعت حرکت اتوبوس ۱۳:۴۵ بود، فرصت زیادی برای برنامهریزی و انجام کار بخصوصی نداشتیم. ساعت ۱۰:۳۰ راننده ون آمد و با گذاشتن همه بارها در داخل ون و کرایه یک تاکسی ریکشا به دفتر آانس اتوبوسرانی رفتیم و پس از گذشت مدت زمانی دیگر، اتوبوس مربوطه را سوار شدیم. این اتوبوس برعکس تصور ما، چندان هم بد نبود و امکانات آن برای انجام یک سفر طولانی مناسب بود. ساعت از ۱۴ گذشته بود که اتوبوس حرکت کرد و گروه ما نیز با تصمیم به استراحت و کسب آرامش در اتوبوس مستقر شد. در بین راه یک بار نیز برای شام توقف داشتیم که جایگاه بینراهی را بسیار تمیز و مدرن یافتیم.