ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
میخواهم به قولم عمل کنم. حالا که از سفر یک هفتهای به کنگره آسیایی اسپرانتو بازگشتهام به مرور یاداشتهای این سفر را در اینجا میآورم.
جمعه ۱۹ بهمن ۱۳۸۶
صبح حوالی ساعت ۴ خود را به فرودگاه مهرآباد رساندم. قبل از من دو تن از شرکتکنندگان در کنگره نیز آمده بودند و با فاصله زمانی اندکی، همگی جمع شده و پس از گذراندن مراسم مرسوم عبور از کانالهای بازرسی و کنترل پاسپورت و چک ویزا، کمی بعد از ساعت ۶ صبح سوار هواپیما شدیم. اما افسوس که ظاهراً هیچگاه سعادت یک پرواز به موقع نصیب ما نخواهد شد. این پرواز هم به جای ساعت ۶:۱۵ در ساعت ۷:۳۷ صورت گرفت. ساعت ۱۱ صبح به وقت تهران، برابر با ساعت یک بعد از ظهر به وقت هندوستان، هواپیما در فرودگاه بمبئی به زمین نشست. قبل از خروج از فرودگاه خودم را برای مشاهده هرگونه صحنه قابل تصور از زندگی آماده کرده بودم تا احیاناً شوکه نشوم. از چندماه قبل نیز برای اینکه مشکلی پیش نیاید با شخصی به نام پیتر از طریق اینترنت مکاتبه کرده بودم و اطلاعات مفیدی داشتم. در آخرین پیامش، پیتر خواسته بود که پس از عبور از گمرک و کنترل پاسپورت، از فرودگاه خارج نشویم. بلکه از باجه تاکسی، به تعداد موردنیاز تاکسی کرایه کرده و پس از پرداخت کرایه، سوار شده و خود را به خانهاش که آدرس آن را داده بود برسانیم. پس از طی کردن مراحل کنترل و بازرسی، با پیتر تماس گرفتم. همسرش گفت که میتوانیم به خانهشان برویم. بنابراین با دو عدد تاکسی و پرداخت ۵۵۰ روپیه، به منزل پیتر رسیدیم. البته ناگفته نماند که در فرودگاه مبلغ ۱۰۰ دلار را تبدیل کردم که برابر با ۳۷۲۹ روپیه شد. بعدها در شهر همین مبلغ را یکبار در مقابل ۳۸۱۵ و باردیگر در مقابل ۳۸۵۵ روپیه تبدیل کردم.
وقتی داخل منزل پیتر شدیم، همسرش گفت که پیتر برای راهنمائی یک توریست انگلیسی و رساندن وی به هتل رفته است و به زودی برمیگردد. بعد از حدود نیمساعت پیتر آمد و همراه با هم به جستجوی هتل و خرید بلیط اتوبوس به مقصد بنگلور برآمدیم که البته کاری سخت بود اما بهرصورت نتیجه داد و توانستیم سه اتاق در یک هتل که چه عرض کنم، مسافرخانه، پیدا کنیم. هر اتاق دوتخته با یک تشک اضافه شبی ۲۳۰۰ روپیه. بلیط اتوبوس هم برای هشت نفر جمعاً ۱۳۲۰۰ روپیه شد. به منزل پیتر برگشته و با کمک او به هتل رفته و مستقر شدیم. شب را برای قدردانی از پیتر قرار گذاشتیم که وی را برای شام به همراه خانوادهاش، شامل همسر و فرزندش، مهمان کنیم. پس از پیشنهاد دادن، او ضمن قبول دعوتمان، ما را به یک رستوران بسیار مناسب با قیمتی بسیار مناسب و چشماندازی زیبا برد. پس از صرف شام در محیطی دلچسب، به هتل بازگشتیم.
بقیه ماجرا برای پست بعدی
خوب، این هم از برنامه نهایی و انشاالله قطعی سخنرانی دوست عزیزمان جناب آقای خیرخواه:
موضوع سخنرانی: هیروشیما: نیم قرن پس از واقعه
زمان: یکشنبه ۷ بهمن ماه ساعت ۱۷
مکان: دفتر انجمن اسپرانتوی ایران
توجه:
با توجه به حضور هماندیش ارجمند – رضا خیرخواه که ساکن تایوان هستند – پس از پایان سخنرانی، بحث آزاد برگزار خواهد شد (البته به زبان اسپرانتو!)
شرکت در این برنامه برای همهی علاقهمندان آزاد است.